هنگام تعریف یک متدولوژی استراتژی دیجیتال برای یک سازمان، مهم است که آن را با نیازها و اهداف کسب و کار هماهنگ کنید. این استراتژی در نهایت باید تحول دیجیتال موفقیت آمیز را ممکن کند. یکی از اقدامات اولیه مهم تعریف استراتژی دیجیتال و نقشه راه تحول دیجیتال است. اغلب، سازمان ها در هنگام تعریف استراتژی دیجیتال خود، فقط بر روی فناوری و ترسیم نقشه راه فناوری تمرکز می کنند. در حالی که فناوری یک جزء ضروری است، یک استراتژی دیجیتال موفق خیلی چیزهای بیشتری را در بر می گیرد که شامل در نظر گرفتن پیامدهای استراتژیک، جنبه های عملیاتی، عوامل سازمانی، و سایر اجزای حیاتی است که به یک تحول دیجیتال موفق کمک می کند.
در این مقاله یک چارچوب روش شناسی استراتژی دیجیتال را معرفی می کنیم. این چارچوب به سازمانها و تیمهای پروژه کمک میکند تا عوامل مختلفی را که باید در هنگام تعریف استراتژی دیجیتالی خود در نظر بگیرند، رسیدگی کرده به آنها فکر نموده، و آنها را درک کنند.
استراتژی دیجیتال چیست؟
استراتژی دیجیتال کسب و کار یا همان استراتژی تحول دیجیتال مفهوم جدیدی است که نیاز به شفاف سازی دارد. گاهی در تعریف استراتژی دیجیتال، دیدگاهی مبتنی بر منابع وجود دارد و آن را تمام اقدامات سازمان در قبال داراییها و ابتکارات دیجیتال خود میبینند. این دیدگاه هرچند استراتژی دیجیتال را بالاتر از استراتژی فناوری اطلاعات و بازاریابی دیجیتال میبیند ولی دید تحولگرایی در آن دیده نمیشود و به تغییرات و اصلاحات تدریجی در منابع دیجیتال سازمان میپردازد.
اما دیدگاهی وسیع تر این است که این استراتژی دیجیتال، با استفاده از فناوریهای تحولآفرین سعی دارد قابلیتهایی درون کسبوکار ایجاد کند تا یک سازمان بتواند به شرایط متغیر بازار پاسخ دهد. به طور کلی، استراتژی دیجیتال یک برنامه عملی است که برای دستیابی به اهداف تجاری از طریق اجرای ابتکارات دیجیتال طراحی شده است.
استراتژی دیجیتال در مورد یک روش کاملا جدید برای راهبری کسب و کار صحبت نمی کند. زیرا ماهیت کسب و کار تقریبا همان چیزی است که همیشه بوده است، با این حال فناوری هر روز در حال تغییر است.
عناصر کلیدی استراتژی دیجیتال
در ادامه این مقاله، شما را با عناصر کلیدی که باید در متدولوژی استراتژی دیجیتال گنجانده شوند، بیشتر آشنا می کنیم و در مورد هر یک توضیح می دهیم.
مدیریت فرآیند کسب و کار

هنگام تعریف یک استراتژی دیجیتال، چندین جریان کاری باید در نظر گرفته شود. اولین موردی که در مورد آن بحث خواهم کرد مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) است. در حالی که این جریان های کاری ممکن است به صورت متوالی رخ ندهند، باید با تمرکز بر مدیریت فرآیند کسب و کار شروع کنید، که برای توسعه یک استراتژی تحول دیجیتالی همسو با وضعیت فعلی و آینده سازمان بسیار مهم است.
برای دستیابی به این همسویی در متدولوژی استراتژی دیجیتال، تمرکز بر روی وضعیت فعلی و آینده فرآیندهای تجاری ضروری است. پس از تکمیل این فعالیتها، میتوانید پیشرفتهای بالقوه فرآیند کسبوکار را کشف کنید. در برخی موارد، حتی ممکن است همزمان با انتخاب و استقرار فناوریها، اجرای این پیشرفتها را آغاز کنید. به عبارت دیگر، لازم نیست منتظر بمانید تا فناوری جدیدی برای بهبود فرآیند در اختیار داشته باشید، اگرچه بسیاری از پیشرفتها توسط فناوریهای جدید فعال خواهند شد.
لازم نیست منتظر بمانید تا فناوری جدیدی برای بهبود فرآیند در اختیار داشته باشید، اگرچه بسیاری از پیشرفتها توسط فناوریهای جدید فعال خواهند شد.
شما می توانید پیشرفت های تدریجی در فرآیندهای خود ایجاد کنید تا ارزش فوری را درک کنید و مسیر را به سمت وضعیت آینده خود تنظیم کنید. علاوه بر این، این رویکرد یک نقشه راه و وضعیت آینده را ارائه می دهد که می تواند به عنوان پایه ای برای کل طرح تحول شما عمل کند. پس از تعریف شکاف بین وضعیت فعلی و وضعیت آینده، مدیریت فرآیند کسب و کار جزء مهمی از هر استراتژی دیجیتالی است که باید تعریف کنید.
مدیریت تغییر سازمانی
جریان کاری بعدی که ارزش بحث در زمینه متدولوژی استراتژی دیجیتال را دارد، مدیریت تغییر سازمانی است. بسیاری از سازمان ها به اشتباه معتقدند که مدیریت تغییر چیزی است که بعدا پس از انتخاب فناوری و شروع آموزش باید به آن پرداخته شود. با این حال، این رویکرد یک اشتباه مهم است. برای درک واقعی استراتژی تحول دیجیتال خود و تعیین موثرترین رویکرد برای سازمان شما، درک چشم انداز سازمانی فعلی شما ضروری است.
این کار شامل درک هویت فرهنگی موجود شما، شناسایی نقاط قوت و ضعف فرهنگ سازمان شما، تجسم فرهنگ آینده مطلوب و تعیین وضعیت ایده آل برای سازمان و افراد آن در آینده است. بدون انجام این تجزیه و تحلیل، استراتژی دیجیتال و تحول شما شفافیت ندارد و شما را مجبور به تصمیم گیری نامطمئن می کند.
شروع فرآیند مدیریت تغییر در متدولوژی استراتژی دیجیتال بسیار مهم است. با این حال، لازم نیست تمام جنبه های مدیریت تغییر از قبل مورد توجه قرار گیرد. در عوض، روی مراحل اولیه مدیریت تغییر تمرکز کنید که شامل انجام یک ارزیابی سازمانی برای بررسی فرهنگ و نقاط قوت وضعیت فعلی شما است. با انجام این کار، می توانید مشکلات بالقوه ای را که ممکن است مانع پیشرفت در تحول دیجیتال شما شوند را شناسایی کنید. علاوه بر این، شما باید تأثیر سازمانی را که از انتقال به وضعیت آینده فرآیندهای تجاری تعریف شده ناشی می شود، ارزیابی کنید.
همان طور که در این فرآیند پیشرفت می کنید، به طور همزمان در حال تعریف بهبود فرآیند و بررسی برنامه های کاربردی سازمانی هستید. علاوه بر این، کاوش فناوریهای مختلف دید واضحتری از اینکه کدام یک از آنها میتوانند تحول را امکانپذیر کنند به دست می دهد. درک فناوری های بالقوه شما را در مورد تأثیر سازمانی مورد انتظار آگاه می کند. تعیین مقیاس تأثیر بسیار مهم است. این درجه از تغییر ساختار کلی استراتژی دیجیتال و برنامه استقرار را هدایت و تعیین می کند.
در مرحله اولیه پروژه استراتژی دیجیتال، پس از تکمیل ارزیابی سازمانی و ارزیابی تأثیر سازمانی، میتوانید اقدام به تدوین برنامه تغییر سازمانی متناسب کنید. این طرح مختص هویت سازمان شما و جهت گیری مطلوبی خواهد بود که قصد دستیابی به آن را دارید.
برنامه های سازمانی در متدولوژی استراتژی دیجیتال

سومین جریان کاری که به موازات مدیریت فرآیند کسب و کار و مدیریت تغییرات سازمانی در متدولوژی استراتژی دیجیتال اجرا می شود، جریان کاری برنامه های کاربردی سازمانی است. این جریان کاری بر جنبه فنی و نرم افزار محور استراتژی دیجیتال تمرکز دارد. این موضوع به ویژه برای متخصصان فناوری اطلاعات شهودی است، زیرا شامل عناصر ملموسی است که می توان آنها را دید، لمس کرد و تجربه کرد. تعامل با فروشندگان، درخواست دموها، و کاوش در گزینه های فناوری نقش مهمی در این جریان کاری ایفا می کند.
سومین جریان کاری که به موازات مدیریت فرآیند کسب و کار و مدیریت تغییرات سازمانی اجرا می شود، جریان کاری برنامه های کاربردی سازمانی است.
در ابتدای کار متدولوژی استراتژی دیجیتال، استراتژی دیجیتال خود را تعریف می کنید و چشم انداز صنعت نرم افزار را بررسی می نمایید. در این مرحله، در درجه اول جایگزین های سطح بالا را بدون بررسی دقیق ارزیابی یا انتخاب نرم افزار شناسایی می کنید. به عنوان مثال، یک گزینه می تواند یک نرم افزار ERP باشد. گزینه دیگر ممکن است شامل اتخاذ یک رویکرد برتر، انتخاب راهکارهای تخصصی مانند نرم افزار مالی و حسابداری، مدیریت کار یا نرم افزار مدیریت انبار، و نرم افزار CRM، مدیریت سرمایه انسانی یا HCM باشد.
یکی از گزینهها اتخاذ رویکرد «بهترین گزینه» است، در حالی که ملاحظات دیگر می تواند خرید یا توسعه راهکارهای سفارشی باشد. گزینه های متعددی برای پیدا کردن وجود دارد. هدف این است که مزایا و معایب هر گزینه ارزیابی شده و مشخص کنید که کدام یک با استراتژی شرکت یا سازمان شما مطابقت دارد. جایگزینهای استراتژیک و نقشههای راه با در نظر گرفتن چارچوبهای زمانی اجرا، بودجه، ریسک، ارزش تجاری بالقوه و بازگشت سرمایه ارزیابی میشوند.
پس از تکمیل این ارزیابی، میتوانید گزینهها را محدود کرده و فهرست کوتاهی از جایگزینهای خاص برای بررسی بیشتر ایجاد کنید. این گزینهها ممکن است بخشی از متدولوژی استراتژی دیجیتال شما باشند یا بسته به اولویتها و جدول زمانی سازمان، نیاز به فرآیند ارزیابی و انتخاب نرمافزار جداگانه داشته باشند. هنگامی که وارد مرحله فهرست کوتاه می شوید، شروع به بررسی توصیه های فناوری و ایجاد نقشه راه و برنامه اجرایی می کنید. شایان ذکر است که در صورت عدم اطمینان در مورد حرکت رو به جلو با تحول دیجیتال، این مرحله می تواند به عنوان یک ارزیابی نرم افزاری جداگانه در نظر گرفته شود.
می توان این مرحله را تا زمانی که همسویی و تاییدی برای ادامه تحول وجود داشته باشد به تاخیر انداخت. با این حال، اغلب سازمان ها توصیه های نرم افزاری، جدول زمانی پیاده سازی و هزینه را به عنوان بخشی از استراتژی دیجیتال خود در نظر می گیرند. بنابراین، در نظر گرفتن و ارزیابی این جنبهها در بخش برنامه کاربردی و فنی شرکت در متدولوژی استراتژی دیجیتال مهم است.
مولفه دیگری که باید به آن پرداخته شود، معماری راهکار است. این کار شامل تعیین این است که چگونه راهکارهای فنی شناسایی شده قبلا در معماری کلی قرار می گیرند که شامل ملاحظاتی مانند یکپارچه سازی سیستم، مدیریت داده ها، و تجزیه و تحلیل کسب و کار است. هدف ایجاد یک نقشه راه فناوری و استراتژی است که تضمین می کند اجزای مختلف به طور یکپارچه در تحول دیجیتال یا متدولوژی استراتژی دیجیتال با هم کار می کنند.
برخی از سازمان ها ممکن است فکر کنند که نیازی به تمرکز بر روی این جنبه ندارند زیرا قصد دارند یک سیستم ERP واحد را انتخاب کنند. با این حال، هنوز ضروری است که معماری راهکار و اینکه چگونه سیستم ERP انتخابی با نقشه راه فناوری گسترده تر همسو می شود، در نظر گرفته شود.
اگر یک سازمان قادر به دستیابی به یک سیستم ERP واحد بدون هیچ گونه سیستم اضافی یا سیستم های قدیمی باشد، آنها بخشی از بخش کوچکی از سازمان ها هستند که می توانند این کار را انجام دهند. حتی اگر یک سیستم ERP پیادهسازی شود، معمولا استراتژی پیاده سازی ERP به تدریج و با از کار انداختن سیستمهای موجود و انتقال مرحلهای به سیستم جدید انجام میشود.
با در نظر گرفتن این عوامل در روش شناسی استراتژی دیجیتال، داشتن یک نقشه راه فناوری روشن که شامل معماری راهکار باشد، بسیار مهم است. این شامل تجزیه و تحلیل معماری فعلی، درک تأثیر وضعیت آینده، و شناسایی ابتکارات فناوری، جریان های کاری، و وظایف مورد نیاز برای برنامه ریزی دقیق پیاده سازی می باشد. معماری پیشنهادی شامل طرح تغییر و هزینه های مرتبط از منظر فناوری است.
هنگام ارزیابی معماری فعلی، تأثیر معماری و وضعیت پیشنهادی آینده، تنها به معماری فیزیکی محدود نمی شود.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که هنگام ارزیابی معماری فعلی، تأثیر معماری و وضعیت پیشنهادی آینده، تنها به معماری فیزیکی محدود نمی شود. هم چنین شامل ارزیابی مهارتهای بخش فناوری اطلاعات و زیرساختهای سازمانی لازم برای حمایت از تحول دیجیتال و نیازهای فناوری آینده است. شناسایی شکافهای مهارتها و زیرساختهای موجود، ملاحظاتی مانند مهارتیابی مجدد کارکنان فعلی، استخدام کارکنان جدید، یا درگیر کردن یک ارائهدهنده خدمات مدیریت شده با شایستگیهای مورد نیاز را ممکن میسازد. بنابراین، معماری راهکار، زیرساخت و معماری فیزیکی و سازمانی را در بر می گیرد.
امیدوارم این راهنما به شما کمک کند تا متدولوژی استراتژی دیجیتال را بهتر بشناسید و استراتژی دیجیتال خود را شروع کنید و بینشی را در مورد اجزای اصلی و جریان های کاری دخیل در تحول دیجیتالی شما ارائه دهد.
اگر به دنبال استراتژی تحول دیجیتال آینده هستید یا به دنبال انتخاب یک نرم افزار ERP هستید، ما دوست داریم یک جلسه طوفان فکری با شما داشته باشیم. اگر سؤالی دارید یا قصد دریافت مشاوره رایگان دارید فرم زیرا تکمیل نمایید.